ایشان در سال بیست و ششم هجری به دنیا آمدند، کنیه شان ابوالفضل است،
مادرش فاطمه (امّ البنین)علیها السلام بود.
حضرت عباسعلیه السلام آخرین جنگ آور از بنی هاشم بود که به شهادت رسید
و در هنگام شهادت سی و چهار سال داشت.
سخنی از امام سجادعلیه السلام :
«خدا عمویم عباس را رحمت کند، او ایثار کرد، نیکو امتحان داد،
جان خود را فدای برادرش کرد تا آنجا که دو دستش قطع شد.
خداوند در عوض دو بال به او عنایت فرمود تا با ملائکه خدا در بهشت پرواز کند،
چنان که نسبت به جعفر بن ابی طالبعلیهما السلام این کار را کرد.
همانا نزد پروردگار عالم، مقام و منزلتی دارد که تمام شهدا در روز قیامت بر او غبطه میخورند.»
قاسم بن الحسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام:
یاران امام یک به یک شهید میشدند و امام تنها تر میشد.
قاسم علیه السلام فرزند امام حسنعلیه السلام که هنوز به سن بلوغ نرسیده
و نوجوانی زیبا رو بود نزد سیّد الشهداعلیه السلام آمد تا اذن میدان بگیرد،
امام او را در آغوش گرفت و هر دو با هم گریستند.
به ایشان اذن میدان داده نشد ولی او به دست و پای امامعلیه السلام افتاد و با اصرار اذن گرفت.
سپس به میان سپاه دشمن رفت و فریاد زد:
«اگر مرا نمیشناسید، من فرزند حسن و نواده پیامبرم.
این حسین است که مثل اسیر در میان شماست،
خدا باران رحمت بر شما نباراند.»
تعدادی از دشمنان او را محاصره کردند و عمرو بن سعد بن نُفَیل با ضربت شمشیری او را به زمین انداخت.
در این لحظه قاسمعلیه السلام عمویش را صدا زد.
حضرت به سرعت خود را رساند و بر گروه محاصره کننده حمله کرد و با شمشیر دست عمرو را قطع نمود.
او نعرهای زد و تعدادی از دشمنان آمدند تا عمرو بن سعد را نجات دهند،
در این بین بدن نازنین قاسمعلیه السلام لگد مال سمّ اسبان گردید.
در میدان وقتی گرد و غبار فرو نشست دیدند امامعلیه السلام بر بالین قاسمعلیه السلام که در حال جان دادن بود ایستاده و میفرماید:
«از رحمت خدا دور باد! مردمی که تو را کشتند، روز قیامت رسول اللَّه شخصاً دادخواهی خواهد کرد.» و سپس فرمود: «بر عمویت بسیار دشوار است که او را صدا بزنی و نتواند اجابت کند».
آنگاه امامعلیه السلام پیکر مطهّر او را به سینه چسبانید و در کنار شهدای اهل بیتعلیهم السلام قرار داد.
ابوبکر بن حسن بن علیعلیهم السلام
ایشان فرزند امام حسن مجتبیعلیه السلام و مادرش رمله (امّ ولد) بود.
از مدینه همراه عمویش امام حسینعلیه السلام به کربلا آمد
و روز عاشورا اجازه میدان گرفت و پس از نبرد سختی به شهادت رسید.
ابوبکر در هنگام شهادت شانزده سال داشت.
Abu Bakr ibn al-Hasan ibn Lylyhm
Imam Hassan (AS) and his son Mjtbylyh their homes in Lydda (my son), respectively. With his uncle came from Medina to Karbala Imam al Hsynlyh And Ashura took to the field after a tough battle was martyred. Abu Bakr was the testimony of sixteen years. In these sacred pilgrimage site address Jl Imam Mahdi, peace and Allah's curse is Qatlsh: Imam Ali "Abi Bakr ibn al-Hasan" Alzky Elul, Almrmy Bals·hm Alrdy, cursing Allah murder 'Abdullah bin Aqaba Ghanavi "Hi Abi Bakr's son Hasan Imam, but clean Tyrkhvrdh arrow damaging it! God damn Qatlsh
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عبداللَّه بن حسن بن علیعلیهم السلام:
:Abdullah ibn al-Hasan ibn Lylyhm
Eleven-year-old teenager who is the son of Imam Hasan al Mjtbylyh
Imam Malik bin Alnsr Alkndy Sydalshhda last minute because of the sword down
Pulled his hat from his head, cloth hat and other demands
The blessed dead with a cloth hat turban on his head and puts clamps on it
Shamar and everyone went back to their place, a little hesitation. Back then
He took the ring around the back and sides
Abdullah ibn al-Haram among women, ran outside and moved his hand
Zainab AS took him to the Imam (pbuh) said: "Hbsyh or provides a" "Hold her sister"
But Abdullah refused and returned to the tent firmly refused and said, "My God Farq la
I swear to God I will never separate from my uncle
Suddenly Hrmlh Ben laze Thierry threw to him and brought him to testify in his lap
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عبد اللَّه بن علیعلیهما السلام
السلام علی عبدالله بن امیرالمؤمنین مبلی البلاء و المنادی بالولاء فی عرصة کربلاء المضروب
مقبلا و مدبرا لعن الله قاتله هانی بن ثبیت الحضرمی.
عبداللَّه از فرزندان امیرالمؤمنینعلیه السلام و مادرش امّ البنینعلیها السلام است.
عبدالله در هنگام نبرد این رجزها را میخواند:
انا ابنذی النجدة و الافضال
ذاک علی الخیر ذوالفعال
سیف رسول الله ذوالنکال
فی کل قوم (یوم) ظاهر الاهوال
«من پسر مرد دلاور و بخشندهام - آن مرد علی نیکوکار است.
که شمشیر پیامبر علیهالسلام بود و کیفر دهندهای که - آثار ترس از او، در هر جماعتی آشکار است».
در حالی که رَجَز میخواند و شمشیر میزد و مبارزه میکرد،
مردی به نام هانی بن ثبیت بر او حمله کرد و با شمشیر،
ضربتی بر سر او وارد نمود و او را به شهادت رساند.
نامش در زیارت ناحیه مقدسه و رجبیه آمده است.
Abdullah bin Salam Lylyhma
Salam Ali Abdullah bin Amiralamamnin Wembley scourge and
Coming and premeditated God damn killer Hani bin lion Hadrami
السَّلامُ عَلى عُثْمانَ بْنِ أَمِیرِ الْمُؤمِنینَ سُمِّىَ عُثْمانَ بْنَ مَظْعُونٍ،
درود بر عثمان بن على علیه السلام که هم نام عثمان بن مظعون بود،
پدرش امیرمؤمنانعلیه السلام و مادرش امّ البنینعلیها السلام میباشد.
إِنّى انَا عُثْمانُ ذُو المَفاخِرِ شَیْخى عَلِىٌّ ذُو الْفَعالِ الظّاهِرِ
وَإِبْنُ عَّمِ النَّبِى الطّاهِرِ أَخُو حُسَینٌ خَیْرَةُ الأَخائِرِ
وَ سَیِّدُ الکُبّارِ وَ الأَصاغِرِ بَعْدَ الَّرسوُلِ وَ الْوَصِىِّ النّاصِرِ
من عثمان صاحب افتخاراتم، آقایم على علیه السلام است که کارهاى نیکش آشکار
و در حالی که شمشیر میزد و رجز میخواند: خولی بن یزید او را سخت مجروح کرد