غریبانه Stranger

صحابه سیدالشهدا
آپلود عکس | آپلود | سایت آپلود عکس | اپلود عکس

عبدالله بن حسین
طفل شیرخواره امام حسین علیه السلام مشهور به علی اصغر بودند...
نام مادر ایشان رباب ....
عبدالله در مدینه متولد شد و عده ای میگویند ایشان در کربلا متولد شد که چندان درست نیست...

درمیدان کربلا :

اصفهانی و طبرسی و دیگران گزارش کرده اند که:
 امام حسین علیه السلام از حیات خود مایوس شده بود 
آل ابی طالب همه شهید شده بودند
آن حضرت به سوی خیمه ها برگشت و دربرابر خیمه ها نشستند 
و طفل خود را طلبیدند تا با او وداع کنند
پس طفل را در دست گرفتند و بوسیدند 
سیدالشهدا اورا به سوی آن قوم ستمکار بردند 
که ناگهان تیری بر گلوی علی اصغر زدند و اورا ذبح کردند
السلام علی الطفل الصغیر...


:The Brave One

Abdullah son of Hussein 
...Infant Hussein Ali were known for
...His mother's name Rabab 
Abdullah was born in Medina and some say he was born in Karbala, which is not true ... 

:Square Karbala

:Esfahani and Tabarsi and others have reported that
  Imam Hussein was disappointed of his life 
Al Abi Talib were all martyr 
He turned toward the tent and sat in front of the tents 
And defied her child with her to say goodbye to 
The child took over and kissed 
Sydalshhda took him to the house of the wicked 
Thierry on his throat and slaughtered when they were AA



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

علی اکبر علیه السلام

به ایشان ابوالحسن میگویند 
علی اکبر در یازدهم ماه شعبان سال سی و سه هجری ولادت یافت
در حادثه کربلا حدود بیست و هفت ساله بود...

در میدان کربلا:

همه لشکریان امام حسین علیه السلام عزیزند
اما علی اکبر موذن کربلا صدای قشنگی داره
چهرش شبیه پیامبره
علی اکبر اومد پیش پدر و اجازه میدان خواست
وقتی به لشکر دشمن حمله کرد و شجاعانه می تاخت
ناگهان ملعونی شمشیری بر فرق علی زد
بمیرم...علی اکبر از آن ضربه بی تاب شد
دیگران هم بر او حمله کردند و او را قطعه قطعه کردند
سلاله حضرت زهرا در حالی که فریاد میزد :
پدر این جدم رسول خداست که مرا سیراب میکند
و به درجه شهادت نائل شد
السلام علیک یا علی اکبر


Ali Akbar

He said Hasan
Ali Akbar was born in the eleventh month of Sha'ban AH thirty-three
The incident of Karbala was about twenty-seven years old 

In the field of Karbala:

All the troops of Imam Husain hold dear
But Ali Akbar Karbala muezzin's voice is beautiful
Chhrsh like Pyambrh
Ali Akbar came to his father and asked permission Square
When the enemy troops are attacked and daring raid
Suddenly cursed sword of Ali's crown
Ali Akbar died ... it was the impatient
Others attacked him and cut him out
Salalah Muhammad while screaming:
The Messenger of Allah, my father, my grand father watered the
And to achieve martyrdom
Aliyak, Khoshab AS or AA


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عبدالرحمن بن عقیل:

یکی دیگر از شهیدان کربلا پسر عقیل بن ابی طالب
 و برادر مسلم بن عقیل است

در میدان:
او در نبرد با هفتاد تن از دشمنان ملعون مبارزه کرد
و توسط عمربن خالد به شهادت رسید

:Abdul Rahman bin Aqeel

Another of the martyrs of Karbala, son of Aqil ibn Abi Talib
  Muslim ibn Aqeel's brother

:In the field
He fought in the Battle of the seventy of the accursed enemies
And was martyred by Umar ibn Khalid

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عباس بن علی بن ابی طالب علیهم السلام:


ایشان در سال بیست و ششم هجری به دنیا آمدند، کنیه شان ابوالفضل است،
مادرش فاطمه (امّ البنین)علیها السلام بود.
حضرت عباس‌علیه السلام آخرین جنگ آور از بنی هاشم بود که به شهادت رسید
و در هنگام شهادت سی و چهار سال داشت. 
سخنی از امام سجادعلیه السلام :
«خدا عمویم عباس را رحمت کند، او ایثار کرد، نیکو امتحان داد،
جان خود را فدای برادرش کرد تا آنجا که دو دستش قطع شد.
خداوند در عوض دو بال به او عنایت فرمود تا با ملائکه خدا در بهشت پرواز کند،
چنان که نسبت به جعفر بن ابی طالب‌علیهما السلام این کار را کرد.
همانا نزد پروردگار عالم، مقام و منزلتی دارد که تمام شهدا در روز قیامت بر او غبطه می‌خورند.»


:Al-Abbas ibn Ali ibn Abi Talib In his twenty-sixth year were born, their nickname is Fadl,   Mother Fatima (Ommolbanin) had AS. Baslyh upon binding of Bani Hashim who was killed last war And the testimony of thirty-four years old. From Imam al Sjadlyh:   "God bless my uncle Abbas, his devotion, he was a good try,   He sacrificed his life for his brother as he was cut in two.   Instead, the two wings of the Lord said to the angels of God in heaven grant him fly, Imam Ja'far ibn Abi Talblyhma so than it did. Behold, the Lord of the universe, the dignity that is the envy of all the martyrs on the Day of Resurrection he eat. "


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

قاسم بن الحسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام:


یاران امام یک به یک شهید می‌شدند و امام تنها تر می‌شد.
قاسم علیه السلام فرزند امام حسن‌علیه السلام که هنوز به سن بلوغ نرسیده 
و نوجوانی زیبا رو بود نزد سیّد الشهداعلیه السلام آمد تا اذن میدان بگیرد،
امام او را در آغوش گرفت و هر دو با هم گریستند.
به ایشان اذن میدان داده نشد ولی او به دست و پای امام‌علیه السلام افتاد و با اصرار اذن گرفت.
سپس به میان سپاه دشمن رفت و فریاد زد:
«اگر مرا نمی‌شناسید، من فرزند حسن و نواده پیامبرم.
این حسین است که مثل اسیر در میان شماست،
خدا باران رحمت بر شما نباراند.»
تعدادی از دشمنان او را محاصره کردند و عمرو بن سعد بن نُفَیل با ضربت شمشیری او را به زمین انداخت.
در این لحظه قاسم‌علیه السلام عمویش را صدا زد.
حضرت به سرعت خود را رساند و بر گروه محاصره کننده حمله کرد و با شمشیر دست عمرو را قطع نمود.
او نعره‌ای زد و تعدادی از دشمنان آمدند تا عمرو بن سعد را نجات دهند،
در این بین بدن نازنین قاسم‌علیه السلام لگد مال سمّ اسبان گردید.
در میدان وقتی گرد و غبار فرو نشست دیدند امام‌علیه السلام بر بالین قاسم‌علیه السلام که در حال جان دادن بود ایستاده و می‌فرماید:

«از رحمت خدا دور باد! مردمی که تو را کشتند، روز قیامت رسول اللَّه شخصاً دادخواهی خواهد کرد.» و سپس فرمود: «بر عمویت بسیار دشوار است که او را صدا بزنی و نتواند اجابت کند».
آن‌گاه امام‌علیه السلام پیکر مطهّر او را به سینه چسبانید و در کنار شهدای اهل بیت‌علیهم السلام قرار داد.


:Qasim ibn al-Hasan ibn Ali ibn Abi Talib

One of the companions of Imam Khomeini became a martyr was more alone. Imam son of Imam al-Qasim Hsnlyh yet reached puberty And adolescence was nice to come to leave the field as he Alshhdalyh Syed,   Imam embraced him and both cried.   He refused to leave the field as he fell at the feet Amamlyh were insisting permission. Then he went into the army of the enemy and shouted "If you do not know me, my good son and grandson of the prophet This is like a captive Hussein is among you   Nbarand mercy of God be upon you Number of enemies surrounded him and Amr ibn Sa'd bin Nfyl with a sword blow threw him to the ground
  At this moment Qasmlyh called upon his uncle   He quickly went on the attack and siege of the AMR sword cut off He smiled and the number of enemies vociferant Amr ibn Sa'd came to the rescue   The horses hooves trampling upon the bodies were Qasmlyh When the dust settled at the bedside as they Amamlyh Qasmlyh was dying upon the stand and says   "Away from God! The people who killed you, doomsday prophet will personally litigation. "And then he said:" It is very difficult to call him a call Mvyt and does not answer Then Amamlyh upon his holy body to wear breast and placed next to the martyrs of the Ahl al Bytlyhm.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ابوبکر بن حسن بن علی‌علیهم السلام

ایشان فرزند امام حسن مجتبی‌علیه السلام و مادرش رمله (امّ ولد) بود.

از مدینه همراه عمویش امام حسین‌علیه السلام به کربلا آمد

و روز عاشورا اجازه میدان گرفت و پس از نبرد سختی به شهادت رسید. 

ابوبکر در هنگام شهادت شانزده سال داشت.

در زیارت ناحیه مقدسه اینگونه مورد خطاب و سلام امام مهدی عجل الله قرار گرفته و قاتلش لعنت شده است:
السلام علی «ابی بکر بن الحسن» الزکی الولی، المرمی بالسهم الردی، لعن الله قاتله «عبدالله بن عقبه غنوی»؛ سلام بر ابی بکر پسر حسن علیه السلام، آن ولی پاک تیرخورده پیکانی آسیب رسان! خداوند قاتلش را لعنت کند.


Abu Bakr ibn al-Hasan ibn Lylyhm

 Imam Hassan (AS) and his son Mjtbylyh their homes in Lydda (my son), respectively. With his uncle came from Medina to Karbala Imam al Hsynlyh And Ashura took to the field after a tough battle was martyred. Abu Bakr was the testimony of sixteen years. In these sacred pilgrimage site address Jl Imam Mahdi, peace and Allah's curse is Qatlsh: Imam Ali "Abi Bakr ibn al-Hasan" Alzky Elul, Almrmy Bals·hm Alrdy, cursing Allah murder 'Abdullah bin Aqaba Ghanavi "Hi Abi Bakr's son Hasan Imam, but clean Tyrkhvrdh arrow damaging it! God damn Qatlsh

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عبداللَّه بن حسن بن علی‌علیهم السلام:

«السَّلامُ عَلى عَبْدِ اللَّهِ بنِ الحسن بن عَلِّىِ الزَّکىِّ لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ و رامیهُ حَرمَلَهَ بنَ کاهل الأسَدِىَّ»
نوجوان یازده سال‌های است که فرزند امام حسن مجتبی‌علیه السلام میباشد. 
لحظات آخر سیدالشهدا علیه السلام چون مالک بن النسر الکندی شمشیر بر سر حضرت فرود آورد
 حضرت کلاه را از سرش بیرون آورد، پارچه و کلاه دیگری خواست،
سر مبارکش را با پارچه بست و کلاه را بر سر نهاد و عمامه را روی آن بست،
 شمر و اطرافیانش به جای خود برگشتند، کمی درنگ کرد. سپس برگشت،
اطرافیان هم برگشتند و اطراف آن حضرت حلقه زدند،
 عبدالله بن الحسن از بین زنان حرم، بیرون دوید و به سوى عمویش حرکت کرد.
زینب علیها السلام او را گرفت و امام علیه السلام نیز فرمود: «إحبسیه یا أختی» « خواهرم او را نگه دار» ولى عبداللَّه نپذیرفت و از بازگشت به خیمه به شدت خوددارى کرد و گفت: « والله لا أُفارق عمِّی!»
 «به خدا قسم هرگز از عمویم جدا نخواهم شد.»
ناگاه حرمله بن کاهل تیرى به سوى وى پرتاب کرد و او را در دامن عمویش به شهادت رسانید.

:Abdullah ibn al-Hasan ibn Lylyhm


Eleven-year-old teenager who is the son of Imam Hasan al Mjtbylyh

Imam Malik bin Alnsr Alkndy Sydalshhda last minute because of the sword down

  Pulled his hat from his head, cloth hat and other demands

The blessed dead with a cloth hat turban on his head and puts clamps on it

  Shamar and everyone went back to their place, a little hesitation. Back then

He took the ring around the back and sides

  Abdullah ibn al-Haram among women, ran outside and moved his hand

Zainab AS took him to the Imam (pbuh) said: "Hbsyh or provides a" "Hold her sister"

 But Abdullah refused and returned to the tent firmly refused and said, "My God Farq la

  I swear to God I will never separate from my uncle

Suddenly Hrmlh Ben laze Thierry threw to him and brought him to testify in his lap

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عبد اللَّه بن علی‌علیهما السلام

السلام علی عبدالله بن امیرالمؤمنین مبلی البلاء و المنادی بالولاء فی عرصة کربلاء المضروب
مقبلا و مدبرا لعن الله قاتله هانی بن ثبیت الحضرمی.
عبداللَّه از فرزندان امیرالمؤمنین‌علیه السلام و مادرش امّ البنین‌علیها السلام است.
عبدالله در هنگام نبرد این رجزها را می‏خواند:
 انا ابن‏ذی النجدة و الافضال 
ذاک علی الخیر ذوالفعال‏
سیف رسول الله ذوالنکال 
فی کل قوم (یوم) ظاهر الاهوال‏
«من پسر مرد دلاور و بخشنده‏ام - آن مرد علی نیکوکار است.
که شمشیر پیامبر علیه‏السلام بود و کیفر دهنده‏ای که - آثار ترس از او، در هر جماعتی آشکار است».
در حالی که رَجَز می‌خواند و شمشیر می‌زد و مبارزه می‌کرد،
مردی به نام هانی بن ثبیت بر او حمله کرد و با شمشیر، 
ضربتی بر سر او وارد نمود و او را به شهادت رساند.
نامش در زیارت ناحیه مقدسه و رجبیه آمده است.


Abdullah bin Salam Lylyhma

Salam Ali Abdullah bin Amiralamamnin Wembley scourge and
 Bellman allegiance Land in Karbala milled
Coming and premeditated God damn killer Hani bin lion Hadrami
Abdullah al Amyralmvmnynlyh children and my mother is Albnynlyha al
:Bdallhdr combat this Rjz·ha reads
Anna Ibn concerned Alnjdh and Alafzal
Zak Ali Khair Zvalfal
Saif Prophet Zvalnkal
Total per race (Day) appear Alahval
"I am the Son of man, brave and generous - the man Ali charity
The Sword of the Prophet peace be upon him was
 the punishment that - frightened of him, is evident in .every congregation
Pilgrimage to the holy sites and are listed in Rjbyh

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عثمان بن علی‌علیهما السلام

السَّلامُ عَلى‏ عُثْمانَ بْنِ أَمِیرِ الْمُؤمِنینَ سُمِّىَ عُثْمانَ بْنَ مَظْعُونٍ،
لَعَنَ اللّهُ رامِیَهُ بِالسَّهْمِ خوْلىَ بن یَزِیْدِ الأَصْبَحِّى الأَیْادِىَّ [ الأَبانِىَ‏] الدّارِمِىَّ
درود بر عثمان بن على علیه السلام که هم نام عثمان بن مظعون بود،
 خدا تیر زننده به وى خولى بن یزید اصبحى ابانى دارمى را لعنت کند.
پدرش امیرمؤمنان‌علیه السلام و مادرش امّ البنین‌علیها السلام می‌باشد.
به خاطر علاقه زیادی که علی‌علیه السلام به عثمان بن مظعون
یکی از اصحاب رسول خداصلی الله علیه وآله داشت نام فرزندش را عثمان گذاشت.
عثمان به سفارش حضر ت عباس‌علیه السلام پس از شهادت برادرش عبداللَّه به میدان جنگ رفت.
و رجز خواند:
إِنّى انَا عُثْمانُ ذُو المَفاخِرِ شَیْخى عَلِىٌّ ذُو الْفَعالِ الظّاهِرِ
وَإِبْنُ عَّمِ النَّبِى الطّاهِرِ أَخُو حُسَینٌ خَیْرَةُ الأَخائِرِ
وَ سَیِّدُ الکُبّارِ وَ الأَصاغِرِ بَعْدَ الَّرسوُلِ وَ الْوَصِىِّ النّاصِرِ
من عثمان صاحب افتخاراتم، آقایم على علیه السلام است که کارهاى نیکش آشکار
و عموزاده پیامبر پاک صلی الله علیه و آله وسلم است، برادرم حسین علیه السلام
از بهترین نیکان و پس از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و على علیه السلام،
سرور هر کوچک و بزرگ است.خ
و در حالی که شمشیر می‌زد و رجز می‌خواند: خولی بن یزید او را سخت مجروح کرد
و مردی از قبیله بنی ابان سر مبارکش را از بدن شریفش جدا ساخت

Uthman ibn al Lylyhma

Peace on Othman bin faithful named Othman bin Mazon
God damn Rame arrow Kholi bin Yazid Alasbahi hands [Alabany] recaps
Hello Uthman ibn Ali, who was also named Uthman ibn Mazun
  Nasty May God curse him Khvly bin Yazid I Asbhy November
Amyrmvmnanlyh as my father and mother are Albnynlyha al
Due to the great interest that Uthman ibn al Lylyh Mazun
One of the companions of the Messenger Khdasly Prophet called his son Osman said
  Uthman ordered the Baslyh Hazar Imam after the death of his brother, Abdullah went to the battlefield
:And his praise
Anna Annie Usman Sheikh Ali Zv Alfal apparently Almfakhr Zv
Echo Hussein al-Tahrir Vabn Prophet general good of Alakhayr
And S. adult and Alasaghr after al Rasul and Alvsy
I have Aftkharatm Uthman, Ali Qaym whose reputations clear
And cousin of Prophet Muhammad PBUH Vslm is clean, brother Hussein
Of the righteous and the Prophet (pbuh) and HP and Ali
  Both small and large server Ast.kh
  And while the sword played and sang praise: Khvly bin Yazid injured him hard
  And a man from the tribe of Bani November blessed head separated from his holy body

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ